شیوه
یکی دو روزی تعطیل کردیم و آمدیم روستای پدری. همه چیز را تعطیل کرده بودم و قصد نداشتم نه به خبرها گوش کنم نه زور بزنم وی پی ان وصل شوم و از خبرها اطلاع یابم و نه هیچ چیز دیگر. یکی از دوستان زنگ زد و گفت فلانی را دیده ای چه گفته؟
نه ندیم. کجا و چه گفته؟
در شبکه چهار برنامه شیوه خیلی عالی موضوع را حلاجی کرده برو ببین.
اینگونه شد که این سه روز نشستم و تمام قسمتهای برنامه های شیوه را دیدم. شیوه یک برنامه مناظره است که از شبکه چهار پخش می شود. حیف که چنین برنامه ای اینقدر دیر پخش شد. آنوقتها که که هی گفتیم و شنیده نشد که چنین برنامه هایی لازم است و چنین حرفهایی باید شنیده شود و متوجه نشدند.
در این مناظرات از نسل ضد شنیدم. از نبود فیلسوف و فلسفه در ج ا ا شنیدم، از طاقت فرسایی بروکراسی و هوشمندی آن در بازتولید خودش، از ضد هنر بودن عرفان شنیدم و شنیدم و شنیدم. آه که چقدر همه اینها برایم جذاب بود و لذت بردم. انگار تمام چیزهایی که این سالها در ذهنم رژه می رفت و روی کاغذ می ریختم در بیست ساعت برنامه یکجا بیرون ریخته بود. اما همه اینها که گفته شد و صحبت شد همه و همه در سطح انتزاع بود و انتزاع. ای کاش در کسوت کاربرد هم چیزی گفته می شد.
یک موضوع دیگر هم این روزها باعث شد کمی امیدوار شوم. اینکه بر خلاف دفعات قبل ایرانیهای مقیم خارج یک تصمیم درست گرفتند. اینکه تلاش کنند فرزندان آقازاده ها را به ایران باز گردانند. حداقل اتفاقی که اینگونه می افتد شاید بتوان امیدوار بود کمی از خروج ثروت این مردم جلوگیری شود. در واقع باید دید ساز و کار قانونی و درست این موضوع در نظام سرمایه داری اروپایی و امریکایی چیست و چگونه می توان کشورهایی که جزئی از قوانینشان ورود پول و سرمایه به هر شکل از هر جایی است را به لحاظ قانونی وادار کرد که این کیف پولهای متحرک را به کشور باز گردانند.
حالا نسل ضد خودش یک مفهوم جالب است که چند وقتی بود می خواستم در موردش بنویسم. اینکه نسلهای جوان ما می دانند چه نمی خواهند ولی دقیق و مشخص نمی دانند چه می خواهند در واقع ضد همه چیز هستند ولی به روشنی نمی دانند چه می خواهند. امروز با دوتا از دهه هشتادیها صحبت می کردم و بحث می کردم. می گفتم شعر شروین را گوش داده ام نظر شما چیست؟ کلی بحث کردیم. در نهایت یک مفهوم انتزاعی مثل آزادی را بیان کردند. وقتی در مورد ابعادش می پرسیدم توضیح کاملی نداشتند. ازشان خواستم در خصوص نظامهای مختلف که در دنیا وجود دارد کمی مطالعه کنند و بگویند کدامیک را بیشتر می پسندند. به طور خلاصه روی یک کاغذ برایشان توضیح دادم که نظام هر کشور متشکل از نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی است و نهادهای اجتماعی مختلف آن را هماهنگ می کنند. حال با شناختی که از جامعه ایرانی دارند و اخلاقها و رفتارهایشان ببینند چه نوع حکومت و نظامی را می توان برای ایران به کار برد. توصیه کردم حتما تاریخ ایران را با دقت بخوانند آنهم نه از منابع موافق و داخلی بلکه از منابع مختلف و مستند که شکر خدا این روزها همه جا هست و به راحتی می توان در اینترنت پی دی افش را به دست آورد. توضیح دادم که چرا باید حتما بخوانند و بدانند نقش قشر متوسط در جامعه ایرانی چگونه بوده و از کی اهمیت یافته. بخوانند و بدانند که چرا بر خلاف تمام جای دنیا در ایران طی یک قرن دو انقلاب تجربه شده که بعد از جنگ مهمترین آسیب اجتماعی است.
باز هم خدارا شکر بابت این سه روز فرصت که به بهترین شکل ممکن گذشت. خدایا شکرت بابت هوای خنک این روزها. خدایا شکرت بابت لذت یادگیری و لذت گفتگو.