دوستی که سالها قبل با هم بودیم و ارتباط خوبی هم با هم داشتیم و بارها و بارها تلاشهایش را دیده بودم دست بر قضا در اواسط دوره جوانی دچار بیماری شد که خیلی هم برای خود من ناراحت کننده بود. روزهایی که برای زندگی تلاش می کرد را یادم است. بچه باسوادی بود و اتفاقا بسیار ایده آل گرا. از آن بچه هایی بود که انتظار داشتیم روزی روزگاری یک کاره مهمی شود در کشور و یا قله هایی را فتح کند که هر کسی از پس آن بر نمی آید. بنده هم نمی گویم آدم بسیار توانا که در حد خودم توانایی های خوب و منحصر به فردی داشتم. مورد اعتماد بودم و اخلاقم هم هنوز که هنوزه طوری است که با هر آدمی می توانم کار کنم حتی دشمنم. و به سختی دچار عصبانیت و این دست چیزها می شوم.

بگذریم چرخ روزگار گشت و گشت و من بعد از سالها تلاش در کاری که دنبالش بودم موفق شدم. چند جا رتبه اول در کارم شدم و تقدیر شدم و از همه مهمتر این بود که به پوزیشنی که دوست داشتم و برایش برنامه داشتم رسیدم. اما دوست بزرگوار ما بنا به هر دلیلی موفق نشد. البته باز هم تاکید می کنم که اگر محدودیتهایش مانع نمی شد یکی از بهتریها برای کسب آن پوزیشن بود. در هر صورت این روزها می بینم که آن دوست به طرق مختلف سعی در تحقیر و تحمیق بنده دارد. از گوشه و کنار می شنوم که مثلا پشت سرم بدگویی کرده است. جریان سازی می کند و گاهی با یک شماره ناشناس که قطعا شماره خودش هم نیست پیامهای خاصی می فرستد که مثلا بنده را از کوره به در کند، یا بفهماند که مثلا تو لایق جایگاه و پوزیشنت نیستی و .... از نظر من اینجور آدمها بیشتر نیاز به دلسوزی دارند. به هر حال یک اتفاقی افتاده که حسادتهایشان سر برآورده.

دلم می خواهد یکبار ببینمش و به او بگویم دوست عزیز شما عالی، بی نظیر، موفق، همه چیز تمام. اما من جای شما را نگرفته ام که اینگونه می کنید. دیگرانی جای شما را گرفته اند که با رشته های غیر مرتبط و سابقه فعالیت غیر مرتبط در این پوزیشن قرار گرفته اند. درضمن آنکس که از شما سوء استفاده کرد و شما را در جایگاه پرولتاریا نگاه داشت بنده نیستم. کس دیگری است که به شما با نگاه از بالا دستور می دهد و اصلا اجازه عرض اندام نمی دهد. همه کسانی که حرفهای قشنگ می زنند دوست شما نیستند. خود من هم وقتی تلاش می کردم در دوره ای خسته شدم و دوره ای حتی قوانین مانع شده بود. اما برای خودم اهداف دیگری تعریف کردم که بسیار هم خوب بود. در کنارش از هر فرصتی برای رسیدن به هدف اولیه هم غفلت نکردم و اگر فرصتی پیش می آمد تلاش می کردم. برای شما هم شاید روزی برسد که موانع قانونی برداشته شود و نخبگانی مثل شما هم این پوزیشن را به دست آورند که آن روز قطعا من از صمیم قلب خوشحال می شوم.

خدایا شکرت بابت همه آنچه که به من دادی.