پنج شنبه شب مهمان داشتیم. تقریبا کل خانواده آمده بودند منزل ما. به بچه ها خوش گذشت چون بالا خره خانه خاله است و هر کاری دلشان بخواهد می کنند و کسی هم چیزی نمی گوید. یکی دو بار به خواهر زاده کوچولو که یک سالش است تذکر دادیم یعنی بیشتر به مادرش تذکر دادیم که مثلا نگذارد دستش چربش را به مبل بمالد بعد هم پشیمان شدیم. خوب بچه است دیگر احتمالا بچه ما هم از این کارها زیاد می کردند. احساس کردم خواهرم کمی معذب شد ولی انقدر این بچه خوردنی شده که دلم برایش قنج می رود همین حالا که بهش فکر میکنم دلم می خواهد توی بغلم بچلونمش. بقیه بچه ها هم که کمی بزرگتر شدند پشت تخت برای خودشان خانه خاله بازی درست کرده بودند و بازی می کردند و قایم موشک و .... کلی حرف زدیم و خندیدیم و مسخره بازی در آوردیم و .....
اما صبح راه افتادیم برویم شمال ختم مادر خانم یکی از اقوام. بماند که برایم خیلی عجیب بود که حتی خواهرهای آقا در ختم تشریف نداشتند. فکر کنم با هم قهر بودند. خلاصه من و همسر و بچه ها بعد از نهار رفتیم که از زمان استفاده کنیم. رفتیم لب دریا. یک ساحل تمیز چادر زدیم و نشستیم و بلال کباب کردیم و آب بازی کردیم. کلی بدو بدو کردیم. چقدر ماسه های ساحل دریا به آدم آرامش می دهد. وقتی کف پایم به ساحل نمناک می خورد و موجهای کوتاه کوتاه روی پای آدم را می گیرد و می رود و ماسه زیر پایت را خالی می کند چه لذتی دارد. انگار تمام خستگیهای آدم از تنش دور می شود. احساس خوبی بود. عصر حدود ساعت 5 راه افتادیم به سمت منزل. پیشنهاد همسر این بود که بیرون شام بخوریم ولی من بیشتر فکر غذاهایی بودم که ازمهمانی در یخچال مانده بود. به هر حال گفتم برویم خانه فلان چیز و فلان چیز داریم بخوریم. برگشتیم. بد نبود. انرژی زیادی گرفتم برای کار. الان هم حاضر شوم بروم امروز جلسه مهمی دارم و البته داخل اداره نیست. تا برسم سازمان مطبوع ساعت می شود 11 ظهر.
امروز عصر یک اتفاق خوب هم قرار است بی افتد. قرار است خواهر کمان از رساله اش دفاع کند. عصر باید گل بخرم و بروم دانشکده شان ببینم چه گلی میزند به سر خود و خانواده. جالب اینکه دخترش انقدر دلش می خواسته در دفاعیه مادرش شرکت کند که از شب من مریضم و گلوم درد می کنه و ... که البته گلویش کمی چرک داشت رفته دکتر آمپول هم خورده گواهی پزشکی گرفته که مدرسه نرود. دختر خانم کلاس ششم است.
در مورد پست قبل بحث زیاد دارم. انشا االله سر فرصت یک پست مبسوط در مورد نظرم راجع به تعدد زوجات و خیانت و .... می نویسم.