دو پست قبل در مورد یک خبر شوم نوشته بودم و نظرات زیادی در این مورد آمد که نیاز به جمع بندی داشت. آنچه در اینجا می آید نظرات شخصی بنده است و به هیچ عنوان تلاشم بر این نیست که بگویم همه باید مثل من فکر کنند.
اینکه تعدد زوجات وجود داشته باشد که دیگر تعدد زوجات نمی شود اسمش را گذاشت زیرا زوج از زوجیت و جفت بودن می آید می آید و آنوقت می شود تعدد زن. حالا باید باشد یا نباشد نظر من شاید با برخی کمی متفاوت باشد.
یک موارد بسیار خاصی وجود دارد که قانونگذار آن را در نظر گرفته و بنده و فکر می کنم همه تقریبا بدانند. در این موارد نمی شود زیاد صحبت کرد و یا مخالفت کرد زیرا لزوم آن تشخیص داده شده که تبدیل به قانون شده است. به هر حال مسائلی پیش می آید که قانونگذار در نظر گرفته است. ولی در موارد دیگر بحث زیاد است. حرف من در مورد ازدواجهای پنهانی است. ازدواجهایی که بدون اطلاع و اجازه همسر اول انجام می شود. بر خلاف آنچه تصور می رود نظر بنده این است که چنین ازدواجی خیانت است. چرا خیانت است؟ زیرا مردی که ازدواج می کند از روز اول تعهد می کند ازدواج دومش با اجازه همسر اول باشد و در سند ازدواج این بند را هم امضا می کند. در هیچ یک از گفتگوهای زمان خواستگاری و قبل از ازدواج مطرح نمی کند که به تعدد زوجات اعتقاد دارد و امکان اینکه روزی زن دیگری بگیرد هست. اگر چنین بود خوب دختر خودش مختار بود که تصمیم بگیرد با چنین مردی ازدواج کند یا خیر. ولی کسی که با چنین شرایطی ازدواج نمی کند و دختر خانم به این امید که قرار است ملکه خانه این مرد باشد وارد زندگی می شود خیانتی بیش نیست. زیرا هم زیر قرارهای خود زده و هم با نامردی تمام اعتقاداتش را در مورد آینده زندگی زناشویی پنهان کرده است و زیر قول وقرار و امضای پای سندازدواج زده است. به زبان ساده خیانت کرده که فعلی حرام است. در مواردی که زن اول اجازه می دهد و یا دادگاه اجازه این کار را می دهد دیگر نمی شود قضاوت کرد و باید گذاشت پای نوع تفکر خود افراد و به قول یک بنده خدایی هر کسی را به خدای خودش واگذار کرد.
اما چرا قانونگذار قضیه اجازه همسر اول را مطرح کرده؟ زیرا فرد وقتی در منزل مشکلات را برای همسرش بر می شمرد و توضیح می دهد که به این دلایل من به حضور زن دیگری نیاز دارم و تلاش می کند رضایت زن اول را جلب کند امکان اینکه خانم به فکر چاره بی افتد و مشکلات را مرتفع کند خیلی زیاد است. شاید بتوان گفت که مشکل در اکثر موارد برطرف می شود. ولی اگر خانمی اجازه داد در واقع در توان خود نمیبیند که مشکل مرد را بر طرف کند. حالا ممکن است این مشکل لزوما جنسی نباشد و چیزهای دیگر مثل محبت و عاطفه و ... باشد. برخی خانمها شاید در توانشان نباشد و بلد نباشند و ... ولی در مورد مردانی که هرچه زن تلاش می کند و خواسته های آنها را بر آورده می کند باز هم ایرادهای بنی اسرائیلی می گیرند باید به این فکر بود که ذهن و روح این مرد ممکن است مسموم شده باشد و یا به قول دیگران پای کسی در میان باشد که نقش مسکن را دارد بازی می کند و تلاشهای زن بی فایده است. اینجاست که استقلال مالی خانمها در قبال مردهای بیمار اهمیت می یابد. به هر حال نظر بنده این است که دختر خانمها و یا خانمهایی که تنها زندگی می کنند نباید نقش مسکن را برای اینگونه مردها بازی کنند. مردی که هرچه همسرش تلاش کرده ولی باز هم ایرادهای بنی اسرائیلی می گیرد و از روی هوا و هوس به ایشان روی می آورد بعد از مدتی اینها را هم در پس کوچه های همین شهر رها می کند و می رود سراغ دیگری. نگویید که فلانی دارد زندگی خوبی را می گذراند که نمونه هایی که سنی ازشان گذشته چیز دیگری می گویند.
اما در مورد فرهنگ غلط و فاسدی که این روزها در بین جوانان ما باب شده است. فرهنگ آماده خوری را می گویم. اینکه برخی دخترها این روزها اصلا به ساختن زندگی اعتقاد ندارند. به اینکه باید ازدواج کنند و مثل دیگران پله پله بالا بروند و از همان ابتدا دنبال پله آخر می گردند. اینکه فکر می کنند باید حق خودشان را از زندگی زن دیگری طلب کنند که برای پله پله بالا رفتن همسرش تلاش کرده و جان کنده است. این فرهنگ غلط که دارد تیشه به ریشه زندگی خیلی از خانواده ها می زند. مزه داشتنها و ثروت در بدست آوردن آن است. در تلاش برای آن است. آدم قدر چیزهای حاضر آماده را نمی داند. زنی سالها تلاش می کند با همسرش زندگی را بسازد و به آرامش برسد و یک نفر که عادت به آماده خوری دارد می آید وسط زندگیش. این یعنی زندگی انگلی و بنده اصلا به چنین زندگی اعتقاد ندارم.
در مورد خیانت خانمها و آقایان هم باید بگویم هر نوع ارتباط موازی از نظر من اشتباه و غلط است. آنچه که به اصطلاح در بین جوانان ما باب شده که همزمان چند تا دوست دختر یا دوست پسر دارند متاسفانه پس از مدتی تبدیل به یک ارزش شده و در زندگی خانوادگی ایشان هم ادامه می یابد. یعنی خانم همزمان با شوهر خود دوست پسر هم دارد و حتی با دوست پسر خود بلههههه و آقا هم که دیگر بهتر می دانید اگر کمی مذهبی باشد صیغه می کند و ازدواج و ... اگر هم نباشد که دیگر چه بگویم. اینجا عفیف بودن و بکر بودن آدمها چه دختر و چه پسر قبل از ازدواج اهمیت می یابد. وگرنه باید فاتحه خانواده و زندگی صحیح خانوادگی را بخوانیم. بسیاری پیام گذاشتند و گفتند که مثلا چرا خانمها اجازه ندارند و ... ببینید اگر قرار باشد شرعی برخورد کنیم که همان آقا هم بدون اجازه همسر اول اجازه ندارد و خیانت که فعل حرام است انجام داده است.اگر قرار باشد غیر شرعی برخورد کنیم و ... که دیگر زن مرد نمی شناسد راه برای فساد فکری برای زن و مرد باز است. تنها لطفی که قانون گذار به زن کرده این است که اگر مرد خیانت کند و زن بتواند اثبات کند می تواند طلاق بگیرد که این هم کمکی به استحکام خانواده نمی کند. تکلیف زن هم که دیگر معلوم سنگسار و ... یعنی مجازات زن تلخ است در حالی که مجازات مرد شاید باعث شود که خوش خوشانش هم بشود و برود راحت با سوگلی جدید زندگی کند. یعنی توازنی در این دو دیده نمی شود.
صد البته لازم است این را هم متذکر شوم بر خلاف آنچه در سریالها و فیلمهای مختلف نشان داده می شود در کشورهای اروپایی و امریکایی هم روابط موازی عرف نیست و پسندیده نیست. حتی اگر کسی دوست پسر هم دارد اول با اولی تمام می کند بعد می رود سراغ بعدی. خوب چه ایرادی دارد که اگر در زندگی دائم مشاجره است و با هم نمی سازید به جای اینکه تا آخر عمر همدیگر را اذیت کنید هر کس به سوی خود برود و از این رفتارهای موازی خود داری شود. از آن بدتر این نوع روابط باعث کسترش بیماریهای مقاربتی می شود. بر کسی پوشیده نیست که 17000 مبتلا به ایدز در کشور داریم که بیش از 45 درصد آنها از طریق راتباط ج ن س ی انتقال یافته است. شرکای جنسی متعدد و پرده دری نتیجه ای جز این ندارد. بیشترین تعداد در تهران هستند و بیشترین تعداد از هر صد نفر در استانهای مرزی جنوب و جنوب غربی کشور است که تعدد زوجات در آنها رواج دارد و رفت آمدهای بی کنترل به آن سمت مرز زیاد است. خوب این خود یک زنگ خطر است برای خانمهایی که می دانند همسرشان با آدمهای مختلف یا با زن دیگری ارتباط می گیرد و یا مردهایی که می دانند زنشان به آنها پایبند نیست. یا مجردهایی که عفیف بودن و بکر بودن برایشان معنی ندارد دختر و پسر هم فرق نمی کند.
با تمام این حرفها بنده همیشه به گفتگوی زن و شوهر برای رفع مشکل و عشق ورزی در منزل معتقدم و اعتقاد راسخ دارم که اگر علاج واقعه قبل از وقوع شود همان آقای چشم چران هوسران هم به این پی می برد که بی خودی آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد. هر کمبودی یک راه حل درست دارد و چه زن و چه مرد نباید یک مشکل را با یک مشکل بزرگتر حل کنند که این کار از چاله با چاه در آمدن است. بر کسی هم پوشیده نیست که در چنین ارتباطاتی بچه ها قربانیان اصلی هستند و در مرحله دوم فرد خیانت دیده حالا چه زن و چه مرد دچار مشکل می شوند. در اینگونه زندگیها همیشه هر دو طرف در التهاب و هراس زندگی می کنند و مرد تا آخر عمر طعم خوش اعتماد خانواده را نخواهد چشید.
برخی هم به غلط این بحث را مطرح می کنند که تعداد دختران نسبت به پسران فزونی دارد. از نظر آماری این مسئله کاملا رد شده است. از سال 89 به این سمت به دلیل رشد جمعیت چهار درصدی سالهای 60 تا 65  تعداد افراد در سن ازدواجمان طوری است که سالانه حتی اگر پیر زنهای ما هم ازدواج کنند در کشور سالانه 600 هزار مرد مازاد داریم که برایشان جفت (زن) پیدا نمی شود و کمبود وجود دارد. تعدد زوجات نه تنها مشکل را حاد تر می کند که ظلمی هم در حق جوانهایی است که به هزار و یک دلیل با سختی ازدواج می کنند و پاکدامنی خود را حفظ می کنند. صد البته این برای زنها و مردهایی است که هنوز به عفت و اخلاق و پاکدامنی اعتقاد دارند و گرنه آنهایی که اعتقادی ندارند که تکلیفشان مشخص است و موضوع بحث بنده نیست.
در پایان خواندن این مقاله خالی از لطف نیست: http://www.amar.org.ir/Portals/7/hamayesh-tahlil/6.pdf


بعدا نوشت در جواب سما خانم: با عرض پوزش از خوانندگان محترم. سما خانم عزیزم مطلبی که برایم فرستادید تیک خصوصی داشته به خاطر همین امکان تایید برایم وجود ندارد. امروز که توضیحاتتان را باز هم خصوصی فرستادید رفتم سراغ نظرات تایید نشده دیدم خصوصی است والا بنده با نظر شما مخالفتی نداشتم که نخواهم تایید کنم.