خرم آباد همانند نامش واقعا خرم است. بسیار شهر زیبا و دوست داشتی است. مردمش بسیار مهربانند و من خاطره خوشی از این شهر با خود دارم. دختر خانمی که در همین فضای مجازی سالها دوست من بوده و خیلی ما را در شهرشان همراهی کرد. مثل یک تور لیدر تمام بعد از ظهر روزی که رسیدیم خرم آباد با ما بود و جاهای دیدنی شهر را به ما نشان داد.

قلعه فلک الفلاک، گرداب سنگی، کتیبه، برج یا مناره ، بام لرستان ، رصد خانه و و زیبایی طبیعی مخمل کوه که آنقدر آدم را در خود فرو می برد و مسحور می کند دلت نمی خواهد از آنجا دور شوی. از همه اینها گذشته زنان و مردان و بچه های خوش قیافه و زیبای لر با آن ترکیب چهره خاص را هیچ کجای دیگر نخواهید دید. شاید به جرات بتوانم بگویم دختر بچه های چشم رنگی و بامزه لر خود به تنهایی برای من یکی از جاذبه های دیدنی خرم آباد بود. به خصوص که در کبابی  نشسته باشی و دخترک سه ساله و زیبای میز کناری با روابط عمومی بالا با تو ارتباط برقرار کند و بیاید روی زانویت بنشیند.

مهمان نوازی این دوست ما را شرمنده مردم آن دیار کرد و همینجا از ایشان و خانواده مهربانشان بابت همه چیز متشکرم.

دوستان اگر گذرتان به خرم آباد افتاد حتما از کباب محلی آنجا بخورید، حتما آش ترخینه مخصوص آنجا را امتحان کنید و در نمایشگاه کنار موزه حتما نان محلی آنجا را بخرید و بخورید. طعم و مزه اش را هیچ کجا نخواهید چشید. در کنار جاده بایستید و از عشار سیاه چادر نشین آنجا دوغ بخرید و با غذایتان میل کنید. مزه این دوغ را هیچ کجای کشور نخواهید چشید.

خدایا شکرت بابت اینکه توفیق دادی جاهای جدیدی از کشورم را ببینم و از داشتن چنین هموطنانی به خودم ببالم. خدایا شکرت بابت همه آنچه که دادی و من از آن غافلم. خدایا دوستت دارم و عاشقانه می پرستمت.