فکر کنید به شما می گویند که فلان مرکز معاینه فنی نزدیک شما است و از ساعت 7:30 کار خود را آغاز می کند. تصور بفرمایید که همسر تشریف ندارند و شما از ساعت چهار صبح لقه درست کرده و همراه پسر بزرگه راهی می شوید برای معاینه فنی. بعد تا اذان الله اکبر ظهر در صف هستید و یک موتوری با لباس مخصوص و یک بیسیم تشریف می آورند و یک شماره تماس می دهند و می گویند که سیستم یکپارچه قطع است و بعدا تشریف بیاورید. می گوییم این شماره مرکز است میگوید بله هر سوالی دارید زنگ بزنید. همانجا جلوی رویش زنگ می زنیم کسی گوشی را بر نمی دارد. شماره مرکز بیهقی را از 118 می گیریم می گوید : شماره داخلی را بگیرید یا منتظر ارتباط با اپراتور بمانید. بعد اپراتور خیلی شیک و مجلی گوشی را بر می دارد و می گذارد سرجایش و قطع می کند. خلاصه دست از پا دراز تر با سردرد و اعصاب خراب بر می گردید منزل در حالی که از صبح رادیو روشن بوده و می توانستند چنین مساله ای را به صورت خبر فوری به اطلاع عموم مردم کشور برسانند.

شب خبر 20:30 اعلام می کند که رئیس معاینه فنی گفته است سامانه یکپارچه قطع است و تا چند ساعت دیگر وصل می شود.

خوب پدر بیامرز این را از صبح اعلام می کردید که مردم به کار و زندگیشان برسند. نتیجه دیشب ساعت 1 پسر بزرگه رفته توی ماشین جلوی مرکز معاینه فنی خوابیده که صبح اول صبح نوبتش شود. در حالی که ما هنوز نمی دانیم سامانه درست شده است یا خیر.

ببینید چقدر مدرن شده ایم. همه چیزمان به همه چیزمان می آید. کشور جهان سوم یعنی همین. یعنی بی ارزش دانستن وقت دیگران و مهم دانستن خود.

خدایا شکرت بابت اینکه ماشینی هست که مشکلات اینچنینی هم هست. خدایا عقل و درایتی به این مدیران به اصطلاح مدیر بده تا شاید کمتر حرص بخوریم. خدایا این آخر سالی حواست به ما هست؟ بیشتر از همیشه به توجهاتت نیاز دارم.