چه خبر
خبر خاصی نیست جز ملال دوری شما. این روزها کرونا همه چیز و همه کس را زمینگیر کرده است. اربعین زمینگیر شد. شغلمان هم زمینگیر شده و نه پروژه قبلی تسویه شد و نه پروژه جدیدی توانستیم بیابیم و رسما در نیمه دوم سال در حال بر سر زدن هستیم و بس. بچه های پروژه ای هم که مجبور شدیم عذرشان را بخواهیم هر یک جایی مشغول شده اند. مشغول که چه عرض کنم بیشتر کارهای دم دستی مشغول شدند. خدا عاقبت همه را به خیر کند. گفته می شود در ایران به خاطر کرونا یک میلیون شغل از دست رفته است. نمی دانم چه قدر صحت دارد ولی باید بگویم گل بود به سبزه نیز آراسته شد.
استاد آواز ایران نیز متاسفانه دار فانی را وداع گفت و طبق معمول دو دستگیهای سیاسی باعث شد که به جای ستایش هنر این مرد هر دو طیف سیاسی در حال کوبیدن همدیگر هستند. بگذریم بگذارید حرفهای خوب خوب بزنیم کمی دلمان باز شود.
شله زرد اربعین را با رعایت پروتکلهای بهداشتی پختیم و در ظرفهای در دار ریختیم و بردیم محله هایی که می دانستیم باید به دست اهلش برسد. بین کارتن خوابها و کودکان کار و ساکنان کوره های آجر پزی پخش کردیم. در تمام مراحل دخترجانمام کمک حال بود و همراهی کرد امسال که این نکته بسیار شیرین زندگیم در این مدت بود.
کم کم وسایل امکانات لازم برای شروع زندگی پسر بزرگه دارد رو به راه می شود و انشا الله شب اول ربیع برویم برای قول و قرار عروسی که چه عرض کنم دست به دست هم دادن عروس و داماد. تصمیم بچه ها بر این است که عروسی خلاصه شود در آرایشگاه و آتلیه و قربانی و منزل عروس و داماد. مختصر و مفید. امیدوارم که روزی این بیماری لعنتی ریشه کن شود بتوانیم برای بچه هایمان یک جشن بگیریم که می دانم دختر است و یک شب عروس شدنش. در بین اقوام هم کم نیستند که اینگونه رفتند سر زندگیشان.
خدایا شکرت بابت همه آنچه دادی و از آن غافلیم. خدایا باش. مثل همیشه نزدیکتر از رگ گردن.
Telegtam: @chagh2
blogfa: chagh2.blogfa.com