دوباره می سازند
این روزها که شعله های آتش لس آنجلس را می بلعد، تمام یک سال و اندی که غزه در آتش می سوزد و مردم تکه های وجودشان را از زیر آوارها بیرون می کشند و تمام سالهایی که در جنگ بین ایران و عراق از ترس موشک و هواپیماهای دشمن تا پناهگاه می دویدیم یک چیز برایم مسجل بود و هست. همه این کشورها دوباره ساخته می شوند. مردمشان جدای از عملکرد دولتهایشان، جدای از عملکرد جامعه جهانی و بدور از همه چیز دست بر زانو زده و بلند شدند و می شوند. به خاطر اینکه آنها یک قصه و رویا دارند. آمریکاییها قصه و رویای آمریکای مقتدر را دارند، مردم غزه همین الان در همین حالت که هنوز کشته می شوند قصه و رویای خود را دارند و کشور خود را می خواهند. می خواهند بسازند و نگه دارند. آن روزهای بعد از ویرانی و جنگ ما هم رویای ایران مقتدر را در سر داشتیم. ما هم می خواستیم شهرهایمان را بسازیم، می خواستیم روستاهایمان آب و برق و جاده داشته باشد. ما هم می خواستیم پزشک ایرانی داشته باشیم و از شر پزشکهای هندی و پاکستانی که اگر می گفتیم دلم درد می کند آلمینوم جی می دادند و اگر می گفتیم سرم درد می کنه، سرفه می کنم و یا تب دارم استامینوفن می دادند خلاص شویم.
حالا به اندازه کافی سلاح داریم، استراتژیهای جنگی قوی داریم، پزشک و پرستار صادر می کنیم، در خیابان رندم نخود پرت کنیم به دکتر و مهندس شاغل و بیکار می خورد، از 35 درصد سواد به 92 درصد رسیده ایم، دیگر خانواده گود نشین نداریم، گرم خانه داریم برای کارتن خوابها، خیلی سال است که دیگر معتاد مجرم نیست و بیمار است، هنوز روسپیگری داریم، هنوز کودک کار داریم، هنوز بی خانمان داریم، هنوز ........ ولی یک چیز کم داریم. گویی یک چیز کم است. گویی مردم ایران یک قصه رویا کم دارند. قصه و رویایی که باعث شود قبل از ترک خانه به خاطر آتش سوزی یا هر چیز دیگری پرچم کشور را باز کنند و ببرند. وقتی پرچم کشور را می بینند یک احساس دلدادگی در قلبشان قلیان یابد و یک حال خاص داشته باشند.
این آتش سوزی برای همه دنیا یک پیام داشت. برای همه کسانی که فکر می کنند تکنولوژی یعنی همه چیز و علم و تکنولوژی دنیا را نجات می دهد. بلایای طبیعی اسمش رویش است. خارج از توان و قدرت مدیریتی دولتها و انسانهاست. حتی اگر آن دولت و انسانها ثروتمند ترین آدمهای روی زمین باشند. در اینگونه مواقع و بحرانها تنها چیزی که می تواند به داد انسانها و انسانیت و بقا برسد همدلی کردن، کمک کردن و به داد همدیگر رسیدن است. فقط و فقط و فقط یادمان باشد در همه مراحل و همیشه ما آدمها همدیگر را داریم. خارج از هر سیاستی، می خواهد کمونیسم باشد و می خواهد لیبرالیسم باشد و خواه اسلامیسم باشد و خواه بوداییسم باشد و خواه هر چیز دیگری. فقط ما آدمها خودمان با همکاری و همت خودمان و تلاشهایمان و همدلیمان و همکاری با هم می توانیم سختیها را پشت سر بگذاریم و بس.
خدایا شکرت بابت همه آنچه دادی و از آن غافلیم. خدایا شکرت بابت باران امروز و لطافت هوای امروز، خدایا شکرت به خاطر وجود اعضای خانواده ام به خاطر دوستان ناب و دوست داشتنی ام که همه جوره سعی می کنند حال دلم را خوب کنند. خدایا دوستت دارم و عاشقانه می پرستمت.